گفتوگو | "کلیشه" فیلم دینی را بی اثر می کند
اشاره: هنر فیلمسازی یکی از هنرهایی است که امروزه مورد توجه طلاب جوان قرار گرفته است. این هنر با زبان تصویر حرف خود را منتقل می کند، لذا روحانیون نسل سوم رویکرد قابل توجهی نسبت به این حرفه داشته اند.
فیلمسازی دینی یکی از دغدغه های اصلی طلاب جوان هنرمند است که با توجه به رهنمودهای رهبرمعظم انقلاب اسلامی پیرامون سینما با نگرش معنوی و الهی شکل گرفته است.
یکی از مهمترین مباحث مطرح شده در فیلمسازی دینی، انتقال صحیح معنویت و تجربه های معنوی به مخاطبین و دوری از کلیشه نمایی در ارائه نگاه های معنوی به بینندگان فیلم هاست.
نوشتار حاضر حاصل گفتوگوی خبرنگار سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا با حجت الاسلام سیدمحمدحسن طاهایی، فیلمنامه نویس و تهیه کننده فیلم کوتاه است که تقدیم مخاطبان محترم می شود.
رسا ـ فیلمنامه نویسی دینی چه ویژگی هایی باید داشته باشد؟
هرکار هنری یک ظرافتهای مختص به خود دارد که در آن حیطه، متخصصینش اظهار نظر و بررسی میکنند. کارهای بزرگی انجام شده است مخصوصا در سینما که حتی مورد توجه تمام جهان بوده است.
سینما یک حیثیتی دارد که اگر بخواهد با مسائل مذهبی پیوند بخورد و آن نگرش دینی و الهی را القاء کند ملازمات خاصی را میطلبد، که باید این حیثیت لزوما رعایت شود؛ یکی از لحاظ تئوری و نوشتن آن فیلمنامهای که قرار است ساخته شود و یکی از لحاظ اجرا.
در زمینه فیلمنامه نویسی باید به این نکته توجه کرد که اگر ما میخواهیم یک مفهوم دینی را تبدیل به یک عنصر تصویری کنیم به لحاظ اینکه مباحث دینی و ارزشهای دینی غالبا حسن و قبح عقلی دارند، یعنی تمام بشریت با این مفاهیم آشنا هستند، خیلی مهم است که به یک مطلب شعاری و یک نوشته فیلمی که فقط میخواهد آن مطالب را تکرار کند، تبدیل نشود، یا اینکه در سر مخاطبش بزند که این ها را رعایت کن و یا نسبت به آن کسی که رعایت نمیکند یک جبهه منفی بگیرد یا به صورت خیلی کلیشهای بخواهد این مطلب معنویاش را القا کند.
رسا ـ نمونه هایی که در فیلم ها مشاهده می شود بعضا همین طور است. چند نمونه بیان می کنید؟
شما در بسیاری از فیلمهای مختلف هم داخلی و بعضا خارجی میبینید، اگر میخواهند یک مفهوم ضد ارزش را بیان کنند بر فرض مثال بگویند که این عنصر، عنصر ضد ارزش و بدی است. چه می گویند؟ مثلا می خواهند بگویند این آقا با این خانم ارتباط نامشروع داشته و یا گناهی کرده یا کسی را کشته است و یا هرچیزی دیگر که یک کار بدی را نشان دهد؛ اگر می خواهد این را نشان دهد که این کارها بد بود و عواقب بدی برای خاطی در پی داشت، آخرش این است که فرد در یک تصادفی و یا واقعه ناگواری میمیرد. حالا ممکن است آن واقعه مربوط به معصیتش بوده باشد یا نه.
شاید اگر من بگویم، شما می توانید در فیلمهای خارجی و داخلی به خاطر بیاورید، طرف مثلا معصیت کار بود بعد میرود در مسیر جاده شمال و چالوس ماشینش در دره سقوط میکند و میمیرد و این میشود نتیجه داستان که کاملا کلیشهای است و به هیچ وجه معنا و مفهومی که آن نویسنده میخواهد را القا نمیکند.
رسا ـ راهکار شما به عنوان یک فیلمنامه نویسی روحانی چیست؟
باید از آن کلیشه، تکرار، شعاری بودن، صریح و حرفهای خیلی رو زدن، باید از همه اینها فاصله گرفته شود و باید آن مطالبی که طرف میخواهد به فکر مخاطبش القا کند را آن قدر در زوایای هنری فیلم پنهان کند که مخاطب با یک ظرافتی آن را دریافت کند، مثل یک شعر حافظی که آدم میخواند و با آن کشفی برایش اتفاق میافتد و لذتش را میبرد. باید این ها هم همینطور باشد.
در کار هنری نسبت به معارف دینی هم باید همینطور باشد. اگر شما می خواهید یک چیز جدید بسازید باید ظریفتر از بقیه بسازید.
رسا ـ تلخی در فیلم دینی یعنی چه و چگونه می توان از آن جلوگیری کرد؟
می توان این مفهوم را در نظر گرفت که بعضی فیلمسازان ما به معنای واقعی متدین نیستند یا تجربههای معنوی و مفید و خاصی نداشتند و الان به خاطر سفارش و یا هرچیز دیگری وارد فیلمسازی شدند و میخواهند فیلم معنوی بسازند چون این تجربهها را ندارند به همین لحاظ تصورشان از تجربههای معنوی یک تصور عامیانه است.
طرف میخواهد یک فیلم معنوی بسازد میگوید چه انتخاب کنم؟ قصهاش اینگونه میشود که یک بنده خدایی مریض است سرطان دارد و نسبت به خدا بدگمان میشود و بد و بیراه میگوید و بعد یا حضرت عباس علیه السلام شفایش میدهد و یا شب قدری میآید و یا مادرش توسلی میکند و مانند اینها و آن فرد شفا میگیرد این می شود یک تجربه معنوی.
مثلا فیلم با یک اوج و فرودی که دارد از یک گمان بدی که آن فرد نسبت به خدا در دلش هست شروع میشود و به فرودی که مثلا با آن محبتی که ایجاد شده و شرمندگی که نسبت به کارش پیدا میکند تمام میشود.
تمام فیلمهای ماه رمضان و فیلمهای سفارشی محرم ما همین شکلی است. این میشود «فضای تلخ» که هروقت تلویزیون را روشن می کنیم تا در ماه رمضان و محرم فیلم مناسبتی ببینیم این طور است. این یک چیز کلیشهای و تلخ و فاقد ارزش است که همه آن از ناشی بودن نویسنده و کارگردان در امور معنوی سرچشمه میگیرد.
ما بخواهیم یک کار هنری بسازیم، سازنده باید این مفاهیم را درک کرده باشد و باید تجربه لذت بخش معنوی برایش اتفاق افتاده باشد بعد از آن فیلم بسازد.
به نظرم میآید شاید اگر در این مفاهیم دینی یک کارگردان خارجی میآمد که مسلمان شده و تجارب معنوی واقعی پیدا کرده و ذهنش مثل ما کلیشه نشده، این آدم فیلم معنوی میساخت قطعا زیباتر از مسلمانهای ظاهری و شناسنامهای میساخت.
باید فکرمان را از این کلیشه خارج کنیم و فکر جهانی داشته باشیم و برون مرزی اندیشه کنیم.
رسا ـ نمونه ای از فیلم غیرکلیشه و خوش ساخت از لحاظ دینی و معنوی داریم؟
یک فیلم الان یادم هست - حالا بگوییم تلخ هست یا نیست؟!- که یک اوج و فرود خوبی داشت و یک چرخش داستان و نشیب و فراز مناسب و پیچش و گرههایی در داستان داشت و خیلی هم تصویر خوبی در ذهن ایجاد میکرد سریال صاحبدلان بود.
این سریال، داستانهای قرآنی را بدون اینکه خیلی شعاری باشد و در ذوق بزند که بیننده بگوید این همان داستان حضرت یوسف و حضرت نوح علیهماسلام است، خوب ارائه شده بود و نشیب و فراز و گرههای خوبی در آن بود.
حتی آن بازیگری که پیرمرد نقش اصلی را بازی میکرد، چهرهای نبود که بگویید نقش به او نمیآید. در نقشها یک ظرافتهایی به کار رفته بود و از لحاظ فیلمنامه نویسی این ظرفتها دیده میشد.
مثلا دیدید گاهی یک جوانی را میآورند در فیلمی و آخوندش میکنند که اصلا این چهره به آخوند نمیآید. اصلا نور صورت مشخص میکند طرف چکاره است. در گریم هم این نور ایجاد نمی شود.
برای ساخت یک فیلم خوب بایستی از حالت تکرار و کلیشه خارج شد و تجربههای خوب معنوی را در قالب تصویر به مخاطب ارائه داد تا همه از لذت معنویت بهره مند شوند.
رسا ـ با تشکر از حضرت عالی که وقت خود را در اختیار رسا گذاشتید./829/گ403/س
محمدمهدی مرادی